هویت ملی، واژهای است مرکب از دو کلمه «هویت» و «ملت» و از جمله مفاهیمی است که همواره در معرض تغییر هماهنگ با تحولات سیاسی ـ اجتماعی جوامع بشری قرار داشته است. انسانها همانگونه که دارای هویت فردی است، دارای هویت جمعی نیز بودهاند که آنها را به یک جمع و جماعت بزرگتر پیوند میداده است. این هویت جمعی متناسب با شکل سیاسی زندگی آدمی، روزی در قالب قبیله و زمانی هم در قالب امپراتوریها تجلی مییافته و اینک در پیوند با ملت تعریف و تبیین میگردد. به هرحال، تعریف هویت ملی، نیاز به شناخت و تعریف دو واژة هویت و ملت دارد.
هویت(Identity) درواقع، فرایند پاسخگویی آگاهانة هر فرد یا قوم یا ملت به پرسشهایی از چیستی و کیستی خویش است. از گذشته و اینکه چه کسی بوده و متعلق به کدام گروه قومی، ملی، مذهبی و نژادی است؟ دارای چه فرهنگ و تمدنی بوده و در فرایند توسعه جهانی چه سهم و نقشی داشته و امروز صاحب چه جایگاه و منزلت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در نظام جهانی است. علیالطایی مینویسد: «هویت، عبارت است از مجموعه خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی، فرهنگی، روانی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسان که به رسایی و روایی بر ماهیت یا ذات گروه، به معنای یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر، دلالت کند و آنان را در یک ظرف زمانی و مکانی معیّن به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از سایر گروهها و افراد متعلق به آنها متمایز سازد.»
بنابراین، هویت مجموعه خصایلی است که موجب تمایز یک فرد از هم نوعانش شده و تعلق او را به گروه خاص بیان میدارد و ارزشهای او را از ارزشهای دیگران متمایز ساخته و هویت جمعی او را تعریف میکند. به تعبیر احمد اشرف:
«هویت به معنی هستی و وجود است؛ چیزی که وسیله شناسایی فرد باشد؛ یعنی مجموعه خصایل فردی و خصوصیات رفتاری که از روی آن فرد به عنوان یک گروه اجتماعی شناخته شود و از دیگران متمایزگردد.» به تعبیر دیگر، هویت، مجموعه خصایل و مشخصاتی است که «ما» را از «دیگران» مشخص و متمایز میسازد.
تعریف هویت ملی
هویت ملی یک پدیدة سیاسی و اجتماعی جدید و ناشی از شکلگیری پدیدهای به نام ملت است، و با توجه به تعریفی که از دو واژة هویت و ملت ارائه شد، روشن شد که هویت همان آگاهی و تعریفی است که یک فرد از خود دارد. از اینرو، هویت هم شناختن خویش است و هم معرفی و شناسایی خویشتن به دیگران. با توجه به همین نکته است که برخی از نویسندگان مانند الکساندر ونت، از محققان روابط بین الملل، به چهار نوع هویت فردی، نقشی، نوعی و هویت ملی قائلند. اما به نظر میرسد بهترین تعریف، تقسیم بندی سه گانهای است که هویت را به هویت فردی، هویت اجتماعی و هویت ملی تقسیم میکند. در هویت فردی، فرد خود را با نشانهها و معیاهای شخصی و محیط کوچکی همچون خانواده، معرفی میکند. اما هویت اجتماعی از تنوع بیشتری برخوردار بوده و شامل لایههای متعدد و گونههای متفاوت میگردد، نظیر هویت نژادی، هویت قومی، هویت شغلی ـ حرفهای و یا هویت مذهبی که همه جنبههای گوناگون و مختلف هویت اجتماعی هستند. در سطح بعدی و بالاتر، هویت ملی مطرح است که برخلاف هویت اجتماعی، یکسان و منحصر به فرد بوده و در بالاترین سطح قرار دارد و هرکسی بیش از یک هویت ملی ندارد. احمد اشرف مینویسد:
«هویت ملی و قومی از انواع هویت جمعی است و به معنای احساس همبستگی بزرگ ملی و قومی و آگاهی از آن و احساس و فاداری به آن و فداکاری در راه آن است.» ظاهر این تعریف عدم تفکیک بین هویت ملی و هویت قومی است، در حالی که هویت ملی در بالاترین سطح طبقه بندی هویت قرار داشته و هویتهای دیگر نمیتوانند در برابر آن قرار بگیرند. چون هویت ملی، جمع هویتهای فردی و اجتماعی در محیط کلان ملی است و مقصود از محیط ملی هم چارچوب سرزمینی دولت مدرن است که به افراد ساکن این حوزة جغرافیایی هویت خاصی میبخشد.
بنابراین، هم سطح قرار دادن هویت قومی با هویت ملی، احتمالاً ناشی از عدم درک و شناخت مفهوم امروزی «ملت» باشد. چنانچه کسی با تعریف علمی و امروزی ملت که براساس مفهوم دولت ـ ملت بنا یافته است، آشنا باشد، نمیتواند گروههای قومی را با اینکه دولتی در یک سرزمین شناخته شده تشکیل ندادهاند، ملت قلمداد کند. از اینرو، گروههای قومی متفاوتی که در یک کشور زندگی میکنند، دارای هویت ملی همان کشور بوده و این هویت همانگونه که منحصر به فرد است، در بالاترین سطح از سلسله مراتب هویتها هم قرار دارد.
به عبارت دیگر، میتوان هویت ملی را اینگونه تعریف کرد که آنچه به وسیله آن دو یا چند چیز، از هم شناسایی میگردد «هویت» نام دارد و این هویت بر دو قسم تقسیم میشود: هویت فردی و هویت جمعی.
هویت فردی، عبارت است از شاخصهها و نشانههایی که یک فرد را از فرد دیگر متمایز میسازد؛ و هویت جمعی، عبارت است از نشانههایی که یک جمع را از جمعی دیگر متمایز میگرداند. چنانچه این جمع یک ملت باشد، هویت آنان، هویت ملی نامیده میشود که با آن میتوان آن ملت را از دیگر ملتها باز شناخت.
عناصر و مؤلفههای هویت ملی
برخی از اندیشمندان سنتی در علوم سیاسی، اجتماعی و جغرافیا، عنصر ویژهای از عناصر تشکیل دهندة هویت ملی را اصل دانستهاند. در جغرافیا، «سرزمین مشترک» و «تاریح مشترک» اصل تلقی میگردد؛ و در علوم اجتماعی، «زبان مشترک» و «دین مشترک»؛ و در علوم سیاسی بر«ساختارسیاسی مشترک» و «ملت و ملیت» تکیه و تأکید میگردد. در حالی که «هویت ملی» پدیدهای است مرکب از همة این عناصر و عناصر دیگر، همانند زبان، هنر، آداب و رسوم. به تعبیر دیگر، کسانی که با هم در سرزمین واحد زندگی کردهاند، با هم احساس خوشبختی و شادمانی داشتهاند، و باهم رنج بردهاند و دارای تجارب یکسان و اهداف وآرمانهای مشترکاند، در واقع این همان چیزی است که میتوان از آن تحت عنوان «شخصیت» یا «هویت ملی» یاد کرد. از اینرو، در برخی مطالعات، از چهار دسته ارزشهای ملی، دینی، جامعهای و انسانی به عنوان عناصر تشکیل دهندة هویت ملی، سخن به میان آمده است. ارزشهای ملی، تمامی مشترکات فرهنگی، اعم از سرزمین، زبان، نهادهای سیاسی، سنتها و ادبیات ملی را شامل میگردد. مراد از ارزشهای دینی، تمامی مشترکات فرهنک دینی است، و منظور از ارزشهای جامعهای، اصول و قواعد اجتماعی که رعایت آن جهت تحکیم مناسبات اجتماعی ضروری است، و ارزشهای انسانی نیز عبارت از کلیه اصول و قواعد انسانی است که فارغ از هرگونه محدودیت اجتماعی و جغرافیایی، جهت بقای بشریت باید رعایت گردد.
برخی از صاحب نظران، بر عنصر «اراده با هم زیستن در طول تاریخ» تکیه کردهاند؛ یعنی آنچه مردم را در طول تاریخ در رنج و شادی و جنگ و صلح با هم شریک کرده و در کنار هم قراردادهاند و از طریق یک سرنوشت مشترک تاریخی به آنان هویت خاصی بخشیده است، اراده باهم زیستن آنان بوده است.
به هرحال، تجزیه و تحلیل هویت ملی با پیچیدگی و ابهام مواجه است و این ابهام و پیچیدگی هم ناشی از مؤلفهها و عناصر تشکیل دهندة هویت ملی است. سرزمین، نژاد، زبان، مذهب، سنتها، تمدن، خاطرات تاریخی، اشتراک منافع، مقتضیات جغرافیایی، آمالها و آرزوهای مشترک، هر یک عواملی هستند که نمیتوان نسبت به آنها بیاعتنا بود و از اینرو، هر کشوری به اقتضای شرایط سیاسی، جغرافیایی و بافت اجتماعی خویش، بر عنصر یا عناصری از آن، تکیه و تأکید داشته است. در عین حال هیچ یک از آنها به تنهایی، نمیتواند، تفسیر نهایی و عنصراصلی هویت ملی باشد. اما میتوان برخی از این عناصر را به عنوان مؤلفههای مهمتر هویت ملی، در اولویت قرار داد. نظیر دین مشترک، سرزمین مشترک، تاریخ مشترک و فرهنگ یا میراث فرهنگی مشترک.
کارویژههای هویت ملی
هویت ملی، کارویژههای متعددی دارد که در اینجا به اختصار به دو کارویژة مهم آن اشاره میگردد.
1- همبستگی ملی
در جوامع در حال توسعه و نوسازی که با تغییر و تحول اجتماعی همراه هستند، طبعاً شکافهای اجتماعی فعّال بوده و فرایند توسعه را با چالش مواجه میسازد. حال برای حل و رفع چالشهای ناشی از این گسستها در سطح ملی، چه باید کرد؟ و به چه ابزاری باید توسل جست تا از یکسو، حس همبستگی ملی را تقویت نموده و تمام گروههای اجتماعی را در برابر تهدیدها یکپارچه و متحد سازد و از سوی دیگر روند توسعه و نوسازی را کند یا مختل نسازد؟ این ابزار و راه حل، در شرایط کنونی، چیزی نیست جز هویت ملی که با بهره گیری از شاخصههای نمادین آن همچون دین مشترک، تاریخ مشترک، منافع مشترک، سرزمین مشترک و... میتوان به همبستگی ملی مدد رساند؛ یعنی با مجتمع ساختن اجزا و واحدهای کوچک جامعه تحت عنوان یک کل، تمام نیرو و توان اجزای پراکنده را متحد و متمرکز ساخته و با همکاری آحاد جامعه، گسستها و بحرانهای حاصل از مرحلة گذار را حل و فصل کرد.
بنابراین، هویت ملی با توجه به نقش مؤثر و تعیین کنندة که امروزه در عرصههای مختلف اجتماعی دارد، از مفاهیم اساسی و مشروعیت بخش نظم سیاسی اجتماعی است که همبستگی ملی و انسجام نظام سیاسی را در پی دارد.
2- جهت دهی به زندگی سیاسی ـ اجتماعی
کار ویژهای دیگر هویت ملی، علاوه بر ایجاد انسجام و همبستگی آحاد جامعه، جهت دهی و تعیین مسیر و هدف افراد جامعه است. نظام سیاسی جوامع امروزی، معمولاً با تکیه بر هویت ملی، نظام ارزشی مورد نظر خود را با آموزش و تبلیغ از طریق رسانههای جمعی به افراد جامعه القا میکند و بر پایة هویت ملی، افراد و گروههای پراکندة اجتماعی را به سوی هدف مشترک، متحد و منسجم ساخته و جهت میدهد. اما در واقع، این اتحاد و همبستگی ملی، بدون جهت دهی بر پایه هویت ملی دشوار یا امکان پذیر نیست؛ زیرا که اتحاد و همبستگی ملی ناگزیر باید بر محور«هدف مشترک» بنا گردد و بدون هدف مشترک نمیتوان انسجام و همبستگی اعضای یک گروه قومی یا ملی را تأمین و تبیین کرد.
منبع:
- معصومی، محمدهادی. «هویت ملی یا هویت قومی». ofoghnavin.com.